شجره خط خطی

2014-11-11 22:56

عکس­ها را به ترتیب زمان به دیوار می­ آویزم

در نگاه هر یک دنبال خطی را می­گیرم

خطی که شاید

گواهی دهد که

عشق را آنها دست به دست به امروز رسانده­ اند

 

پدرها را در یک ردیف

مادرها را در ردیفی دیگر

اجدادم را تا دورترین سالها پی می ­گیرم

 

مادرِ مادرِ مادرم!

همان که مادرِ مادرم هنگام مرگ صدایش می­زد

بر لبهای پدر یخ بسته بود نامش

به جرم عشق مادرِ مادرم

به مردی که جایش در میان این عکسها نیست

 

پدرِ پدرِ پدرم!

پدر از او بیشتر می­ گفت

او پدرش را همچون نقاشی ه­ایی که دوست نداشت، خط خطی کرده بود

و من دربه­ در دنبال داستانی

که مرا به پدرِ پدرم پیوند زند

 

ما چنینیم!

نوستالژیک،

هر چه بزرگتر می­شویم

بیشتر دنبال جایی 

برای خودمان

 در میان این عکسها می­گردیم.