ختنه زنان معضلی چند هزار ساله

2009-10-18 13:48

ختنه زنان طبق تعریف عبارت است از بریدن بخشی از آلت تناسلی زنان به نام کلیتوریس یا به زبان روزمره چوچوله. به هنگام مقاربت جنسی، این بخش از آلت تناسلی زنان  است که احساس لذت جنسی را برای آنان پدید می­آورد­.

برای اینکه بهتر ببینیم که ختنه زنان در واقع چه می­کند، بهتر است که مقایسه­ای بین آن و ختنه مردان انجام دهیم. در ختنه مردان پوست روی آلت تناسلی بریده می­شود. با این کار مرد بخشی از آلت تناسلی خود را از دست نمی­دهد، بلکه بر عکس با برداشتن پوست سر آلت تناسلی تحریک پذیری آن را بیشتر هم می­کند. از نظر بهداشتی هم مشاهده شده است که در صورتیکه این قسمت از آلت تناسلی بریده نشود، می­تواند باعث جمع شدن میکروب در زیر پوست و ایجاد عفونت گردد. عموماً مردانی که ختنه نمی­شوند، یا بسیار دیر ختنه می­شوند همواره با مشکل خارش آلت تناسلی روبه­رو هستند.

در مقابل بریدن کلیتوریس در زنان مستقیماً برداشتن یکی از مهم­ترین قسمتهای آلت تناسلی آنان است و به وضوح نوعی نقص عضو کردن زنان است. اینکه این امر چه عواقبی دارد در تمام گزارشهای ارجاع داده شده آمده است. اما انگیزه­های این امر چیست؟

در این مورد می­توانید به آمار متفاوتی مراجعه کنید، در یک وبلاگ https://asheghi4u.blogsky.com/?PostID=126 سعی شده است که ضمن ارائه نقدی بر این عمل، آن را ناشی از اسلام و یا فلان دین نداند. در همین وبلاگ ادعا شده است که سازمان ملل در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که این عمل در هیچ دینی ریشه ندارد.[1] در یادداشتهای موجود در انتهای این مقاله هم می­خوانیم که مذهبیون سعی کرده­اند از دین خود دفاع کرده و این عمل را غیر دینی بدانند. عموماً در تمام نظرپردازیهایی که از طرف مذهبیون صورت می­پذیرد، بحث بیشتر متمرکز است بر اینکه این عملی که آنها هم آن را وحشیانه می­خوانند ریشه­ای در دین ندارد. یعنی بحث آنها بیشتر از اینکه بر طرق حل مسئله استوار باشد، بر اتهام­زدایی از دین استوار است. از جمله اینکه در اکثر این وبسایتها اصلاً آمار دقیقی وجود ندارد. به هیچ منبعی هم ارجاع داده نشده است.

در مورد اینکه این امر در هیچیک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت هم توصیه نشده است نمی­توان چندان مطمئن بود.[2] اگر این رسم از اسلام و مسیحیت هم قدیمی­تر است، و قبل از آنها هم انجام می­شده است، چگونه است که در هیچ حدیثی و روایتی از آن به بدی یاد نشده و ممنوع اعلان نشده ست. مسیحیت به اندازه دو هزارسال انسان را از شیطان می­ترساند و به خدا فرامی­خواند، به اندازه 2000 سال انسانها را از انواع کارهای حرام ممنوع کرده است، چطور است که یک کلمه در آیات و روایات برعلیه ختنه زنان ننوشته است؟ در دین اسلام که به اندازه 1500 سال انسانها را از خوردن شراب و گوشت خوک منع کرده چرا یک حدیث در ممنوعیت ختنه زنان وجود ندارد؟ نمی­توان پذیرفت که این رسم در زمان صدر اسلام وجود نداشته و در عین حال ادعا کرد که آن قدیمی­تر از دین اسلام و مسیحیت است.

مهم نیست که این امر در کتاب آسمانی توصیه شده است یا نه. مهم این است که مردمی که به پیروی از دین اسلام شراب نمی­نوشند و گوشت خوک نمی­خورند و اگر در خانه­تان سگ داشته باشید، با اکراه به شما سلام می­کنند و مواظبند که مبادا بازدم هوای دهانتان با لباسشان تماس گرفته و لباس آنها را به اصطلاح "بی­ نماز" کند، این مردم همان مردمی هستند که دختران و زنان را ختنه می­کنند. از نظر آماری بیشترین میزان ختنه دختران در کشورهای اسلامی انجام می­شود. پس رابطه­ای بین مسلمان بودن و ختنه زنان وجود دارد، هر چند این رابطه مستقیم هم نباشد.

حال ببینیم چه راه حلی برای این امر پیشنهاد شده. به عنوان مثال یک گزارش منتشر نشده از سازمان جهانی بهداشت را در نظر می­گیریم:

https://whqlibdoc.who.int/hq/1996/WHO_FRH_WHD_96.10.pdf

در این گزارش چه راه حلی پیشنهاد شده است؟ سکوت را بشکنیم، به مردم آگاهی دهیم، شناخت زنان از خودشان را بهبود بخشیم، اطلاعات کافی در این مورد در اختیار مردم بگذاریم و ... . همان ادعاها و شعارهای همیشگی. من شخصاً به گزارشهای سازمان ملل هیچ اعتماد و اعتنایی ندارم. شاید آمارهای آنها درست باشد، اما آنها بیشتر از اینکه به حقایق توجه داشته باشند، به نتایج توجه دارند و این امر باعث می­شود که هیچگاه هیچ نتیجه­ای نگیرند. یا اینکه روند نتیجه­گیری آنقدر کند است که می­توان گفت اصلاً ربطی به اینگونه فعالیتهای به اصطلاح آگاهی بخش این یا آن سازمان ندارد، بلکه این فرهنگ در اثر آشنایی خودبه ­خودی مردم و بخصوص جوانان با فرهنگهای دیگر در جهان معاصر حل شده است.

اما راه حل به نظر من. باید در دو سطح به موازات هم و در یک زمان عمل کرد. از مجرای قانون­گذاری و از مجرای فرهنگی.

اما مجرای قانونی نیاز به عزم قوی ملتها دارد. آنها باید آنقدر آگاه باشند تا نیاز به گذراندن این قانون را درک کنند. از طرف دیگر خود قانون­گرایی باید به یک فرهنگ تبدیل شود. در اکثر کشورهای خاورمیانه، لااقل در مورد ایران و عراق که در هردو کشور زیسته­ام اطلاعات کافی دارم،  قانون اصلاً جایگاهی ندارد. در چنین جامعه­ای مشارکت دادن دولت که به عنوان یکی از راه حلهای گزارش نامبرده از سازمان بهداشت جهانی و وابسته به سازمان ملل متحد از آن یاد شده، چه فایده­ای دارد؟

بر اساس گزارش زیر[3] که حاصل همکاری چندین سازمان بین­المللی وابسته به سازمان ملل متحد است، 100 تا 140 میلیون دختر و زن ختنه شده­اند. فقط به دقت آمار نظری بیندازید. 40 میلیون عدم دقت در 140 میلیون نفر جامعه آماری. یعنی حدود 29 درصد خطا. این خطا ناشی از چیست؟ به ضوح ناشی از سختی آمار گیری در بسیاری از کشورهاست. آمارها هم دقیق نیستند. کشورها حاضر نیستند در دادن آمار به سازمان ملل همکاری کنند، چگونه است که WHO همکاری دولتها را به عنوان یکی از راههای حل این معضل ذکر می­کند؟ این امر یا یک تقاضاست که بیشتر به یک التماس و لابه شبیه است یا اینکه حرفی پوچ و توخالی است. 

در مورد نقش مذهب هم این گزارشها به عمد حقایق را منحرف می­کنند تا روحانیون مذهبی ادیان مختلف را وادار کنند که برعلیه این رسم به سخنرانی بپردازند. ( به عنوان نمونه همین گزارشی را که چند خط قبل به آن ارجاع دادیم ببینید که چقدر با احتیاط در مورد نقش مذهب حرف زده است، با هزار اما و اگر و ولی و لکن و ... . (ص. 6).)  اما آنها این کار را نمی­کنند. من خودم شاهدم که این کار را نمی­کنند. کافی است در روز جمعه در خیابانهای شهر اربیل قدم بزنید تا ببینید که با چه خشونتی برعلیه زنانی که آزادانه در خیابان می­گردند یا در ذم سگ و خوک و شراب و این همه حرف می­زنند، اما ختنه زنان به راستی برای آنان مشکلی نیست که بخواهند در آن مورد حرف بزنند.

حتی اگر دین ریشه این رسم نباشد، همانطوریکه به قطع نمی­توان دین را حتی ریشه روزه و نماز هم دانست، بلکه آنها فقط برخی از اشکال را به وجود آورده یا در خود جذب کرده­اند، اما سکوت دین به درازای تاریخ مسیحیت و اسلام، بخصوص که قادر بوده­اند روابط عاشقانه آزادانه را حرام کنند، بخصوص اسلام که هزار و پانصد سال گوش مردم را با سخنرانی در نجاست سگ و خوک و شراب آکنده است، دقیقاً نشانه رضایت اکثریت قریب به اتفاق روحانیون مذهبی بخصوص آخوندها و ملایان مسلمان است.

راه حل تنها در تغییر ساختار آموزشی جامعه است، نه فقط افزودن یک یا چند محتوای درسی جدید در ذم و نکوهش ختنه.

من وقتی از آموزش و تغییر ساختار آموزشی یا آموزش علمی حرف می­زنم، منظورم ساختار آموزشی است که نحوه تفکر یک دانشمند را به دانش­آموز می­آموزاند، نه اینکه در ذم ختنه زنان به همان صورت و با همان طریق و ابزار و وسایل بحث شود که آیات قرآن یا انجیل. مسئله این است که کسانی که به ختنه اقدام می­کنند به عمل خود ایمان دارند. عمل آنها عملی مذهبی است، حال در قرآن یا فلان حدیث آمده یا نه مهم نیست. من خودم با دختران ختنه شده بسیاری و نیز زنان ختنه کننده-- که عموماً همان قابله­ها یا ماماهای سنتی هستند--  حرف زده­ام. همه آنها معتقدند که این رسم از پیغمبر اسلام باقی مانده است. آنها ایمان دارند که عملی که انجام می­دهند عملی­ست مذهبی که به گفته ملاهایی که باورشان دارند، نان و آب دستشان را حلال می کند.  برای رهایی از چنین خشونتهای وقیحانه­ای ایمان را باید از جامعه حذف کرد و به جای آن تفکر انتقادی را به مردم از همان کودکی آموزش داد.

 


[1] - وبلاگها و بخصوص وبلاگهای ایرانی عادت ندارند که منبع ارائه کنند. هرچه خواست دل تنگشان می­گویند. اما منبع این حرفها را یافته­ام و به آن نیز ارجاع داده­ام.

[2] -  منبع زیر تاریخ ختنه زنان را 2500 ساله می­داند (ص. 9):

https://rspas.anu.edu.au/maapd/papers/wp-07-01.pdf

[3]  https://www.who.int/reproductive-health/publications/fgm/fgm_statement_2008.pdf

این ظاهراً همان گزارشی است که وبلاگ نامبرده به آن ارجاع داده است.